بسم رب الشهدا
مهدی جان!ای عزیز!ای سفرکردهءهجران گزیده،تا کی تو همچنان درغیبت و ما این چنین درهجران...
ای آخرین امید،دیدگان جستوجوگرما بردروازهءهر سحر قامت تورا منتظره،آیا میشه که شام تار هجران مابه صبح روشن وصالت تبدیل بشه!!!
ای آخرین رسالت پیغمبران بردوش،ای شمشیرعلی برکف،برما چه سخته که همه روببینیم ولی تو رو نبینیم.چه دشواره که سخنان همه به گوشمون برسه ولی صدای دلنشین تورا نشنویم...
ای زاده یاسین وطه،ای صراط مستقیم،ای تسلی بخش زهرای اطهر،ای پورعسکری،برما چه سخته که چهره دلربایت را ببینیم و تو را نشناسیم.ای قلب عالم امکان ،ای مظهررحمت بیکران،درانتظارمقدم پاکت نشسته ایم گرچه می دونیم که غیبت توازماست...
آقاجون امیدوارم شعرهایی که تو وبلاگم برات نوشتم خوشحالتون کنه...
مهدیا چشم انتظاری تا به کی ؟ مهدیا مجنون رخسار توییم عاشقان کوی تو در غصه اند مستی و شور شعف آخر رسید مردم از دور ،از صفا غافل شدند ای مه میخانه غربت نما صاعقه زد بر دل شوریدگان زندگیمان گرد خاموشی گرفت |
بی گل روی تو ماندن تا به کی ؟ پیش از این شیدا و حیران تا به کی ؟ این غم اندوه و هجران تا به کی ؟ بی خودی و هجر یاران تا به کی ؟ غفلت و مهجوری ما تا به کی ؟ کف دراز و جام خالی تا به کی ؟ فربت و طوفان و باران تا به کی ؟ در میان شام تیره تا به کی ؟ |
از آینه زنگار زدودیم و نیامد
صد پنجره آغوش گشودیم و نیامد
از آتش صد حادثه،این سوخته دل را
بس داغ که بر داغ فزودیم و نیامد
شد ترجمه بر چهره ما، واژه به واژه
آن شعر که با اشک سرودیم و نیامد
از نسل کدامین گل خشبوست که بر پاش
چون لاله به پاخاسته بودیم و نیامد؟
ای کاش به یک صبح بهاری رسد از راه!
آن نادره گل را که ستودیم و نیامد
ای کاش که انتظار معنی می شد
بی تابی جویبار معنی می شد
وقتی که سحر شکوفه صبح دمید
با آمدنت بهار معنی می شد
الهم عجل لولیک الفرج